بچه درسخون
ماجرا از اون جايي شروع شد كه سر آخرين امتحان ترم،قبل از شروع شدن وقت امتحان،نازنين از اون خوشگلا و خوش استيلاي كلاسمون كه پسرا واسش ميمردن ولي هيچكي رو تحويل نميگرفت،صندلي بغل من بود با حالتي آشفته بهم گفت آقا بهزاد ! اگه اين درس رو بالاي 12 نيارم اخراج ميشم.ضمنا هيچي بلد نيستم.تورو خدا كمكم كن،قول ميدم جبران كنم !!!تمام سوالات چون 4 جوابي بودن تقلب دادن كاره سختي نبود و منم بچه زرنگ كلاس!.بعد از امتحان اومد ازم تشكر كرد و رفت.بعد از چند روز كه واسه انتخاب واحد ترم جديد به يوني(دانشگاه) رفتم تا منو ديد با خوشحالي اومد پيشم و گفت:بعد تموم شدن كارها،ناهار مهمون مني.منم كه كيرم شق كرده بود واسه كردنش گفتم باشه من پارك بالاتر از يوني (يه پاركه دنج كه پرنده پر نميزنه) ميشينم.وقتي اومد كلي بابت سيزده و نيم شدنش ازم تشكر كرد منم تو كونم عروسي بود كه بيا وببين.وقتي باهام صحبت ميكرد همش به لبهاش و سينه هاش نگاه ميكردم كه يهو بهم گفت چيه ؟ نكنه بابت كاري كه كردي ميخواي بهت حال بدم ! من كه از اين حرفش تعجب كرده بودم دوزاريم افتاد خانوم پايه س گفتم:هر جور راحتي ميتوني حساب كني ! و لبهامو بردم سمت صورتش،ديدم هيچ عكس العملي نداشت و منم شروع كردم به لب گرفتن و آروم دستمو بردم سمت سينه هاش كه گفت:چه اشتهايي داري ! منم گفتم:من ناهار سينه ميخوام !باورم نميشد كسي كه تمام پسراي يوني دنبالش بودن حالا لب رو لب منه و خودشو در اختيارم گذاشته ! كه يهو بهم گفت بريم ناهارديگه ! منم كه نميخواستم اين فرصت خوبو از دست بدم گفتم ناهار رو بگير بريم پارك طالقاني ميخوريم.يه جاي دنج پايين ضلع غربي پارك سمت بزرگراه مدرس ميشناختم كه از هيچ جا ديد نداش و ميدونستم اونجا ميتونم راحت باشم.وقتي رسيديم بدون هيچ مقدمه دوباره رفتم سراغ لبها ولي اينبار همراه با باز كردن دكمه هاي بالايي مانتوش.واي كه چه سينه هايي داشت.بعد از بيست دقيقه خوردن سينه هاش كيرم از شق داشت ميتركيد،زيپموباز كردم تا اونم بيكار نباشه و شروع كرد به ساك زدن،معلوم بود اينكارس و مارو سياه ميكرده ! خيلي حشري شده بودم حتي توي اين فكر بودم كه همين جا توي پارك بكونمش !!! تا اينكه بهم گفت خونه اجاره اي دارم و،بيا بريم خونه ما، دوست دارم امروز رو ماله تو باشم .با اين حرفش آبم با فشار ريخت رو صورتش.وقتي رسيدم خونه ش انگار به بازار دستفروش ها وارد شده بودم.شورت،شلوارك،سوتين و همه چيز وسط اتاق بود ضمنا نسيم هم خونه ايش كه داشت با تلفن صحبت ميكرد خيلي عادي تلفن رو قطع كرد و اومد سمتم و گفت اين كه بچه درسخون كلاسمونه.نكنه ميخواي بابت نمره ازش تشكر كني ؟ و آروم دستشو برد سمت زيپم.باورم نميشد دو تا از همكلاسي هايي كه تا قبل از اين با فاميلشون صدا ميكردم حالا مال من باشن و قربون صدقه كس و كونشون ميشم. سه سوت تاپ وسوتين نسيم رو درآوردم .استيل سينه هاي نسيم خيلي قشنگتر از نازنين بود و شروع كردم به خوردن سينه هاش،واي كه چه آه و اوهي ميكرد ! نازنين هم لخت شد.منم سريع كشيدم پايين تا واسم ساك بزنه اونم با ولع خاصي شروع كرد.تو همين حال نسيم گفت:اينجوري حال نميده ! تو بايد واسه هر دوتامون وقت داشته باشي،من ميرم اسپري رو از تو كشو ميارم.با اين حرفا به فكرم رسيد كه نكنه اينا ايدز داشته باشن،از طرفي كاندوم همرام نداشتم.گفتم كاندوم ندارين ؟نازنين گفت:چه تيتيش ماماني هستي،نترس ما ايدز نداريم.تو همين حين نسيم با اسپري و كاندوم اومد. اسپري رو زدم و اول رفتم سراغ كس ليسي نسيم.چه كسي بود از كس دوست دخترم هم سفيدتر و خوشگلتر.كلي با چوچولش ور رفتم بعد از چند دقيقه كه حسابي تو فاز رفته بود كيرم رو از دهن نازنين در آوردم.فرصت به كس ليسي نازنين نرسيد.كاندوم رو بستم و آروم گذاشتم دم كون نسيم كه برگشت گفت ميخوام منو جر بدي منم كيرمو يهو دادم تو،فكر ميكردم الانه كه صداي جيغش كل ساختمون رو خبر كنه ولي معلوم بود اين كارست و برعكس داره حال ميكنه.منم شروع كردم به تلمبه زدن و از طرفي لب گرفتن از نازنين.نسيم با هر عقب و جلو كردنم آهي ميكشيد كه آدمو خمار تر ميكرد.منم هي قربون صدقه كونش ميرفتم.حين كردنم حس كردم چند بار ارضا شده.بعد از چند دقيقه حالا ديگه نوبت نازنين بود كه ننش گاييده بشه.رفتم سراغ ليسيدن كس نازنين كه ديدم نازنين اوپن تشريف دارن فرصت رو غنيمت ديدم و تا دسته تو كس نازنين گذاشتم.با داخل شدم كيرم آهي كشيد كه آخره حشريت بود. وسط هاي كس زدنم هم يه سر به كون خوشگل نسيم هم ميزدم ولي نسيم از كس نميداد چون اوپن نبود و مخ زدنم هم هيچ فايده اي نداشت.يه ساعت بود كه تلمبه ميزدم و ديگه واسم نايي نمونده بود،فقط منتظر بودم زودترآبم بياد.موقعي كه آبم ميومد صورتشون رو طرف كيرم گرفتن و منم خالي كردم تو دهنشون و جالب اينكه سر خوردن كيرم نزديك بود دعواشون بشه بعدش منم عين خرس ولو شدم.چند ساعت بعد كه رفتم خونه اصلا فكرشو نميكردم دوست دخترم بهم بزنگه و بگه: امشب خونمون تنهام. الان بهت احتياج دارم منم كه منظورشو فهميده بودم ميدونستم واسه يه سكس ديگه نايي ندارم ولي چون نخواستم دلشو بشكنم گفتم باشه ! اون شب دوست دخترم رو هم با اسپري كردم.وقتي اومدم خونه از خستگي داشتم ميمردم.ولي تا فرداش ساعت 2 ظهر خوابيدم.بعد از اون قضيه نازنين و نسيم رو حداقل يه روز در ميون ميكردم حتي بعد از مدتي نسيم رو هم اوپن كردم.تا دو سال اين قضيه ادامه داشت تا به جايي رسيده بود كه از كردن متنفر شده بودم،دوست دخترم هم كه به ارتباط من و اونا شك كرده بود رابطشو بهم زد. از طرفي نمره هام افت كرده بودن.ديگه اون بهزاد سابق نبودم كه نمره هاي اول كلاس رو ميگرفت ! بله من زياده روي كرده بودم.
ماجرا از اون جايي شروع شد كه سر آخرين امتحان ترم،قبل از شروع شدن وقت امتحان،نازنين از اون خوشگلا و خوش استيلاي كلاسمون كه پسرا واسش ميمردن ولي هيچكي رو تحويل نميگرفت،صندلي بغل من بود با حالتي آشفته بهم گفت آقا بهزاد ! اگه اين درس رو بالاي 12 نيارم اخراج ميشم.ضمنا هيچي بلد نيستم.تورو خدا كمكم كن،قول ميدم جبران كنم !!!تمام سوالات چون 4 جوابي بودن تقلب دادن كاره سختي نبود و منم بچه زرنگ كلاس!.بعد از امتحان اومد ازم تشكر كرد و رفت.بعد از چند روز كه واسه انتخاب واحد ترم جديد به يوني(دانشگاه) رفتم تا منو ديد با خوشحالي اومد پيشم و گفت:بعد تموم شدن كارها،ناهار مهمون مني.منم كه كيرم شق كرده بود واسه كردنش گفتم باشه من پارك بالاتر از يوني (يه پاركه دنج كه پرنده پر نميزنه) ميشينم.وقتي اومد كلي بابت سيزده و نيم شدنش ازم تشكر كرد منم تو كونم عروسي بود كه بيا وببين.وقتي باهام صحبت ميكرد همش به لبهاش و سينه هاش نگاه ميكردم كه يهو بهم گفت چيه ؟ نكنه بابت كاري كه كردي ميخواي بهت حال بدم ! من كه از اين حرفش تعجب كرده بودم دوزاريم افتاد خانوم پايه س گفتم:هر جور راحتي ميتوني حساب كني ! و لبهامو بردم سمت صورتش،ديدم هيچ عكس العملي نداشت و منم شروع كردم به لب گرفتن و آروم دستمو بردم سمت سينه هاش كه گفت:چه اشتهايي داري ! منم گفتم:من ناهار سينه ميخوام !باورم نميشد كسي كه تمام پسراي يوني دنبالش بودن حالا لب رو لب منه و خودشو در اختيارم گذاشته ! كه يهو بهم گفت بريم ناهارديگه ! منم كه نميخواستم اين فرصت خوبو از دست بدم گفتم ناهار رو بگير بريم پارك طالقاني ميخوريم.يه جاي دنج پايين ضلع غربي پارك سمت بزرگراه مدرس ميشناختم كه از هيچ جا ديد نداش و ميدونستم اونجا ميتونم راحت باشم.وقتي رسيديم بدون هيچ مقدمه دوباره رفتم سراغ لبها ولي اينبار همراه با باز كردن دكمه هاي بالايي مانتوش.واي كه چه سينه هايي داشت.بعد از بيست دقيقه خوردن سينه هاش كيرم از شق داشت ميتركيد،زيپموباز كردم تا اونم بيكار نباشه و شروع كرد به ساك زدن،معلوم بود اينكارس و مارو سياه ميكرده ! خيلي حشري شده بودم حتي توي اين فكر بودم كه همين جا توي پارك بكونمش !!! تا اينكه بهم گفت خونه اجاره اي دارم و،بيا بريم خونه ما، دوست دارم امروز رو ماله تو باشم .با اين حرفش آبم با فشار ريخت رو صورتش.وقتي رسيدم خونه ش انگار به بازار دستفروش ها وارد شده بودم.شورت،شلوارك،سوتين و همه چيز وسط اتاق بود ضمنا نسيم هم خونه ايش كه داشت با تلفن صحبت ميكرد خيلي عادي تلفن رو قطع كرد و اومد سمتم و گفت اين كه بچه درسخون كلاسمونه.نكنه ميخواي بابت نمره ازش تشكر كني ؟ و آروم دستشو برد سمت زيپم.باورم نميشد دو تا از همكلاسي هايي كه تا قبل از اين با فاميلشون صدا ميكردم حالا مال من باشن و قربون صدقه كس و كونشون ميشم. سه سوت تاپ وسوتين نسيم رو درآوردم .استيل سينه هاي نسيم خيلي قشنگتر از نازنين بود و شروع كردم به خوردن سينه هاش،واي كه چه آه و اوهي ميكرد ! نازنين هم لخت شد.منم سريع كشيدم پايين تا واسم ساك بزنه اونم با ولع خاصي شروع كرد.تو همين حال نسيم گفت:اينجوري حال نميده ! تو بايد واسه هر دوتامون وقت داشته باشي،من ميرم اسپري رو از تو كشو ميارم.با اين حرفا به فكرم رسيد كه نكنه اينا ايدز داشته باشن،از طرفي كاندوم همرام نداشتم.گفتم كاندوم ندارين ؟نازنين گفت:چه تيتيش ماماني هستي،نترس ما ايدز نداريم.تو همين حين نسيم با اسپري و كاندوم اومد. اسپري رو زدم و اول رفتم سراغ كس ليسي نسيم.چه كسي بود از كس دوست دخترم هم سفيدتر و خوشگلتر.كلي با چوچولش ور رفتم بعد از چند دقيقه كه حسابي تو فاز رفته بود كيرم رو از دهن نازنين در آوردم.فرصت به كس ليسي نازنين نرسيد.كاندوم رو بستم و آروم گذاشتم دم كون نسيم كه برگشت گفت ميخوام منو جر بدي منم كيرمو يهو دادم تو،فكر ميكردم الانه كه صداي جيغش كل ساختمون رو خبر كنه ولي معلوم بود اين كارست و برعكس داره حال ميكنه.منم شروع كردم به تلمبه زدن و از طرفي لب گرفتن از نازنين.نسيم با هر عقب و جلو كردنم آهي ميكشيد كه آدمو خمار تر ميكرد.منم هي قربون صدقه كونش ميرفتم.حين كردنم حس كردم چند بار ارضا شده.بعد از چند دقيقه حالا ديگه نوبت نازنين بود كه ننش گاييده بشه.رفتم سراغ ليسيدن كس نازنين كه ديدم نازنين اوپن تشريف دارن فرصت رو غنيمت ديدم و تا دسته تو كس نازنين گذاشتم.با داخل شدم كيرم آهي كشيد كه آخره حشريت بود. وسط هاي كس زدنم هم يه سر به كون خوشگل نسيم هم ميزدم ولي نسيم از كس نميداد چون اوپن نبود و مخ زدنم هم هيچ فايده اي نداشت.يه ساعت بود كه تلمبه ميزدم و ديگه واسم نايي نمونده بود،فقط منتظر بودم زودترآبم بياد.موقعي كه آبم ميومد صورتشون رو طرف كيرم گرفتن و منم خالي كردم تو دهنشون و جالب اينكه سر خوردن كيرم نزديك بود دعواشون بشه بعدش منم عين خرس ولو شدم.چند ساعت بعد كه رفتم خونه اصلا فكرشو نميكردم دوست دخترم بهم بزنگه و بگه: امشب خونمون تنهام. الان بهت احتياج دارم منم كه منظورشو فهميده بودم ميدونستم واسه يه سكس ديگه نايي ندارم ولي چون نخواستم دلشو بشكنم گفتم باشه ! اون شب دوست دخترم رو هم با اسپري كردم.وقتي اومدم خونه از خستگي داشتم ميمردم.ولي تا فرداش ساعت 2 ظهر خوابيدم.بعد از اون قضيه نازنين و نسيم رو حداقل يه روز در ميون ميكردم حتي بعد از مدتي نسيم رو هم اوپن كردم.تا دو سال اين قضيه ادامه داشت تا به جايي رسيده بود كه از كردن متنفر شده بودم،دوست دخترم هم كه به ارتباط من و اونا شك كرده بود رابطشو بهم زد. از طرفي نمره هام افت كرده بودن.ديگه اون بهزاد سابق نبودم كه نمره هاي اول كلاس رو ميگرفت ! بله من زياده روي كرده بودم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر